رونیکا جونمرونیکا جونم، تا این لحظه: 12 سال و 11 روز سن داره

رونیکا جونم هدیه ی زیبای خدا

دیکشنری تلفظ کلمات

   عسلم  چند روزی بود که  بابا  و به به گفتنو  باهات کار می کردمو تو فقط به دهنم نگاه می کردی و  می خندیدی تا اینکه بالاخره از پریشب شروع کردی به بابا گفتنو حسابی دل باباییو بردی . باورم نمیشه که حبه قند ناز من یه کله قند شده ...
28 دی 1391

بدون عنوان

رونیکا جون من فکر می کردم بیتابیات دیگه تموم شده ولی همین طور ادامه داشت تا اینکه دومین مرواریدت در تاریخ 1391.10.10 نمایان شد  از بالا راست سومین دندونتم در تاریخ 1391.10.11 نمایان شد  از بالا چپ بلاخره تونستم از دندونای بالات عکس بندازم مبارکت باشه عشققققققققققم   ...
26 دی 1391

بازم مروارید و اولین دس دسی کردن

عروسکم   بعد از درومدن سه تا دندون بازم بیقراریتات و شب زنده داریات ادامه داشت تا اینکه تو تاریخ 1391.10.16 چهارمین دندونت از پایین سمت چب زد بیرون انقدر بیقرار بودی که من مجبور بودم تو رو با هر چیزی سرگرم کنم شب که شد هی باهات دس دسی کردم تو هم که همینجور غر میزدی صبح که از خواب بلند شدی اولش سر حال بودی تا بهت گفتم دس دسی شروع کردی به دس دسی کردن  منم که با این کارت تمام خستگی شبانم درومد الهی که همیشه سالم و سر حال ببینمت ...
26 دی 1391

هفت ماهگی قند عسل مامان

دختر گلم تاریخ پانزدهم بردمت چکاب ماهانت خدارو شکر دکتر از رشدت راضی بود وگفت دیگه میتونم سوپ رو برات شروع کنم ولی متاسفانه تو اصلا از سوپ هیچ استقبالی نکردیفکر میکنم تو اصلا قصد نداری که به غیر از شیر مادر به چیز دیگه علاقه  نشون بدی حالا من همه تلاشمو میکنم تا تورو از رو ببرم دکتر گفت تو باید از این ماه دیگه بشینی من هم کمکت میکنم که بتونی بشینی این چند وقته خیلی هم بد خلق شدی و هی غر  میزنی فکر میکنم که میخوای دندون دراری چون لثت هم متورم شده امیدوارم که زودتر دندونت در بیاد و من از این غرغر کردنت راحت شم ...
25 آذر 1391