بازم مریضی گل دخملی وشب یلدا
دخمل نازم چند روزی دوباره مریض شده بودیو اذیت شدی
مامانم خیلی ناراحت بود چون کاملا بی اشتها بودیو به محض
خوردن غذا اونو بر می گردوندی شبا هم چون سرفه میکردی
خوابت بهم ریخته بود ولی خداروشکر ویروسی بودو نیازی به
چرک خشک کن نداشت حالا هم حالت خوب شده عزیزم
شب یلدا هم خونه ی عمه سا جده بودیمو حسابی خوش گذشت
دست عمه درد نکنه که خیلی زحمت کشیده بود تو هم با شیرین
زبونیات برای خودت خوب بازار گرمی می کردی ای کاش هر شب
یلدا بود تا بهونه ای میشد برای در کنار هم بودن .
اینم چندتا عکس هنری که عمه زحمتشو کشیده
اینجا چشم متینو دوردیدیو رفتی قام فام
قربونه اون نگاه قشنگت
متینم عاشق به قول خودش ببل کردنو عکس انداختن
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی