رونیکا جونمرونیکا جونم، تا این لحظه: 12 سال و 11 روز سن داره

رونیکا جونم هدیه ی زیبای خدا

خرابکاری خطرناک دخملی

1392/5/22 10:45
نویسنده : مامان دنیا
246 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دلم

اول از نخوابیدنات بگم که همین خرابکاریتم از اینجا شروع شد

پنجشنبه  که خونه ی مهین مامان اینا بودیم تو دوباره طبق

معمول همیشه شب قصد خوابیدن نداشتی نمیدونم چرا وقتی

میریم اونجا انگار که نه انگار شب شده وباید بخوابی البته

کار تو از شبم میگذرهو به صبح میرسه هر دفعه هم من میگم

دیگه شب اینجا نمیام چون تا صبح واقعا همرو اذیت میکنی

ولی بازم میریم چون همه ازمون در خواست می کننو میگن اشکالی

نداره بچست  شب طبق معمول هر راهی  رو رفتم اما جواب ندادو

تو چون دوست نداشتی بخوابی شروع کردی

به گریه من برات آب آوردم گفتم شاید تشنته اما بازم فایده ای نداشت

 خاله دینا هم چون با ما تو یه اتاق می خوابه تو حسابی اذیتش میکنیو

 می گی بغلت کنهو ببرتت بیرون خاله بلند شد تا بره بیرون

تو هم سریع دنبالش رفنتی اما برق لیوان آب

چشمتو گرفتو تا من به خودم بیام لیوان آب

نقش بر زمین شدو شکست بعدش خودت ترسیدیو زدی زیر گریه  

تازه ساعت دو نیم  شروع کردمniniweblog.com به جاروزدن 

 تا خرابکاری خانومو جمع کنم  حالاباز خدارو شکر

شانس آوردیم که تو بالاروی تخت بودی قربونه دختر خرابکارم بشم

   که تاصبحم مامانو ده دفعه بیدار کردی عسلم .

 

 

  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)